برای مشاهده متن کامل، دکمه بالا را لمس کنید.
وقتی جایی هستم احساس بیماری می کنم
دیدم یکی مثل تو میخنده
وای لعنت به دلی که ناراحت میشه
وقتی کسی مثل شما موهایش را به عقب می بندد
من به این فاصله عادت ندارم
تو عادت نداری بدون من اسمت را بگویی
من وقت ندارم عاشقت باشم
رفتی پس چرا من جرات ندارم بهت بگم
مدام از خودم می پرسم چه اتفاقی برای حل آن افتاده است
اتفاقی که افتاد این بود که بدون هوا این علاقه را رد کرد
از همه ی آن وعده ها چیزی برای لبانم نمانده بود