متن آهنگ سولی رهگذر

سکوت تلخمو میشکنم حالم خوب شه
انقده دل پره این صدا باید خوب بازم کوک شه
همش یه گوشه ام از ترس خاطرات با هر پوشه
میگند میخندی حالم خوب شه
تو همدمت غریبه ها شده منم خوب یه تیکه کاغذ بوده
هی نوشتم هی نوشتم هی نوشتم
فهمیدم از حست چقدر راهم دوره
پره پره دلم خوده خوده لهم یه عصبی بد دهن شدم
انقد بد شدم نمیبینم بدتر از خودم خوب بودیم
ولی با هرکی خوب بودیم خواستن یه روز واسه خودم قد علم کنند
ساده دیدن منو ولی من کلا کم توقعم
نداره ارزش این دنیا وقتی میمیری انتظار نره که بدرقه ات کنند
خیلی ها پر زدند دورم بزار بمونه شمعم هم روشن
الان هم لش کردم گمم یه چیزایی هم سکوت میمونه
که مردم هم اونا رو نشنوند بلند
سرد شدم مثل خاکم سخت شدم مثل آهن
باز شب شده پر آهم پر بغض نگاهم
نگاهم به ماهم به داور که اون بالا نشسته
جا حق که گفت به من عشق فقط یکی اونم مادر
ولی اونم رفت راحت به ناحق یارب
یا رب ناشکری نکردم باز قانعم
دنیا ازم یه قانع ساخت نرقصید یه بارهم به ساز ما
تو زندگیم چیزی نبود به نام شانس
واست شدم یه ناشناس من هی میرم جلو بزار ببازم
خیلی وقته دلتنگم برای یه خواب راحت
تو هم یه رهگذر شدی و بزار منم همینجا یه جاده باشم
تو هم یه رهگذر شدی و بزار منم همینجا یه جاده باشم
سکوت تلخمو میشکنم حالم خوب شه
انقده دل پره این صدا باید خوب بازم کوک شه
همش یه گوشه ام از ترس خاطرات با هر پوشه
میگند میخندی حالم خوب شه
تو همدمت غریبه ها شده منم خوب یه تیکه کاغذ بوده
هی نوشتم هی نوشتم هی نوشتم
فهمیدم از حست چقدر راهم دوره