پرونده موسیقی بعد از انقلاب/ نگاهی به فیلم «قطار مسیر ۶۰»

سینماسینما، ساقی سلیمانی

در یک سال اخیر چهار مستند در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد که با محوریت موسیقی و سرگذشت آن ساخته شد. این پرونده با فیلم «بزم رزم» آغاز شد و با «برسد به دست آقای بنان» و «چاووش؛ از درآمد تا فرود» ادامه پیدا کرد و اینک به «قطار مسیر ۶۰» رسید.

این چهار فیلم بی‌شک حرف‌های مشترک بسیاری داشتند و این نباید مسئله عجیب و قابل نقدی باشد. بی‌شک وقتی در پرداختن به موسیقی در چند دهه اخیر اتفاق نظر وجود دارد، فقط با تغییر زاویه دید و انتخاب موضوع محلِ مورد بحث و انتخاب افراد برای گفت‌وگو هر کدام فیلم مستقلی به حساب می‌آیند .

فیلم «قطار مسیر ۶۰» امتیازات قابل توجهی داشت که از آن‌ها می‌توان به تدوین فیلم اشاره کرد. استفاده به‌اندازه و به‌جا از مصاحبه‌ها و مرتبط کردن افرادی که به شکل جداگانه‌ای روبه‌روی دوربین کارگردان قرار گرفته‌اند، به نوعی که فضای مناظره و بحث پیدا کند و اتفاق نظر‌ها و اختلاف نظر‌ها را منعکس کند، حتی ایجاد طنز و زیر متن از طریق تدوین درست و حساب‌شده داده‌ها، استفاده از امکانات کامپیوتری برای جذابیت‌های بصری و فانتزی اما به‌اندازه و به‌جا، صداگذاری‌های درست و به‌موقع که باز به‌خوبی هماهنگی بین آن و‌ تدوین کار حس می‌شد، امتیازاتی است که نشان از یک کار گروهی و کارگردانی خوب و انعطاف‌پذیر داشت. برخوردی بدون قضاوت و مستند با داده‌ها را در فیلم می‌شد دید که دوربین را یک شنونده خوب نشان می‌داد که می‌خواهد بداند، اما نمی‌خواهد جانب‌داری کند، نمی‌خواهد قضاوت کند. اجتناب از بت‌سازی در توضیح موضوع حتی وقتی پای استاد شجریان به میان آمد، از نقاط موفقیت این فیلم است؛ شهامتی که پیش‌تر در مستند «رزم‌آرا» هم در برخورد با مصدق اتفاق افتاد، یعنی در شرایطی که یک چهره در نهایت محبوبیت خود قرار دارد هم مستندساز بتواند بدون ترس از نقد شدن از طرف مخاطب اسناد و مدارک را بدون دخالت محرک‌های حسی تنها منعکس کند. این نکته در عین حال یک نوع برخورد تجربی محسوب می‌شود و جایگاه فیلم را در سینمای تجربی هم توجیه می‌کند.

این فیلم با چگونگی شکل‌گیری سرود‌های انقلابی آغاز می‌شود و بازیافتِ موسیقی را از نقطه‌ای که قصد دور انداخته شدن و حذف شدنش بود، آغاز می‌کند و در خلال بیان این دوره و دلایل و چگونگی آن مسیر گفت‌وگو را باز گذاشته تا داستان یا ماجرا در واقع درست و از زوایای مختلف روایت شود. از امتیازات دیگر این فیلم این بود که تا اواسط مسیر این قطار شما به دنبال کوپه خودتان می‌گردید، اما در پایان مسیر می‌بینید با تمام هم‌سفرانتان هم‌ذات‌پنداری کرده‌اید و بدون این‌که مسخ هیچ‌کدام شوید، در مقصد آسوده پیاده شده‌اید و شک ندارید که باید با تک‌تک آن‌ها آشنا می‌شدید.

در موارد مختلف تکنیکی و کارگردانی، مستند «قطار مسیر ۶۰» درصد بالایی موفق عمل کرده است. نوع انتخاب‌های کارگردان در چینش افراد انتخاب‌های پرریسکی بوده، اما ظاهرا جهانگیری آگاهانه عمل کرده و خیلی خوب می‌دانسته از چه مسیری می‌رود. جهانگیری از پرگویی و تبدیل سکانس‌ها به یک سکانس طولانی با کله سخن‌گو پرهیز کرده و این باعث شده فیلم از ریتم خود خارج نشود و معلوم است با اطمینان خاطر راش‌ها را در اختیار تدوین‌گر گذاشته و چیزی حتی خارج از تصور افراد حاضر در فیلم را ارائه کرده است.

این مستند به‌وضوح این پیام را به مخاطب می‌رساند که موسیقی زبان واحد بین تمام عقاید و سلیقه‌هاست و ظرفیت‌های بی‌پایانی دارد، در عین حال مثل رودی می‌ماند که حتی دل سنگ را می‌شکافد ‌و به راه خود ادامه می‌دهد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.