برای مشاهده متن کامل، دکمه بالا را لمس کنید.
قلبم دوباره با دخالت بیلی در کوچه پر می شود
حتی اگر شب سرد است، با دستانت مرا بپوش
ماه ممکن است پشت ابرها باشد
باران زمین را می بوسدبرای محبوب من کجا زیباتر از دل توست؟
چه چیزی برای چشمان من بهتر از دیدن توست؟
عشقت را به من بده، آن را روی سرم می گذارممیخوای با من سر و کله بزنی؟
قلبم را رد کردی؟
اگر خود به خود باران می بارد، چتر نبرید
میخوای باهام آروم باشی؟من یک عکس از یک قفل دارم
من کاملاً روی صحبت های شما متمرکز هستم
دوست دارم هر بار این را بگویم
من تو را می بینم، دلم برای تو می سوزد
رنگ چشمات عصبانیم کرد
حس زیبایی به من دادی
با من پوستت را بو کن، دوباره بیا تا صورتت را ببینم
دوباره بیا، دستت را در دست من بگذار، عشقت را مثل قبل به من بده
بیا و دوباره آرامش من باش، هر چه به من بگویی تسلیم می شوم
دوباره بیا دستت را در دست من بگذار با عشقت آرامم کن هر چه شد قبول دارم فقط بیا پیش من نرومیخوای با من سر و کله بزنی؟
قلبم را رد کردی؟
اگر خود به خود باران می بارد، چتر نبرید
میخوای باهام آروم باشی؟